سفارش تبلیغ
صبا ویژن
در تجربه ها دانشی تازه است . [امام علی علیه السلام]

دل نوشته های من !



سفرنامه ایلام جمعه 90/3/20 ساعت 11:41 عصر

سلام

الان که دارم در مورد مأموریت ایلام می‌نویسم، نمی‌دونم چند روز گذشته ازش.

روزی که رسیدیم ایلام و بعدش رفتیم نمایندگی میشه گفت کامل یادمه. اول صبح حدود نیم ساعت پشت در بودیم تا نمایندگی باز بشه !

کار زیادی نداشتیم اونجا. یه قسمتی از کارا انجام شده بود و خب ما در اون زمینه‌ها کاری نکردیم. یه قسمت دیگه از کارها رو هم من انجام دادم و تموم شد.

کلی زمان داشتیم تا برگشت.

یه شرایطی پیش اومد و یه چیزایی شنیدیم که انتظار هواپیما سواری داشتیم !!! ولی خب بنا به دلایلی نشد !

دیگه تا بعد از ظهر یه جورایی وقتمون گذشت. خیلی خوابم میومد من. مدیر نمایندگی ما رو برده بود خونه‌ی خودش. ولی خب درست نبود اونجا بخوابم. ولی داشتم می‌مردن واسه خواب :D

دیگه کار خاصی هم نداشتیم. یه مدتی اونجا بودیم و بعدش رفتیم وسایلمون رو از نمایندگی برداشتیم و رفتیم فرودگاه.

ایلام چیز خاصی نداشت. جای دیدنی خاصی هم نداشت.

اما نکته‌ی جالب واسه من این بود که هم خودم فکر می‌کردم مردم ایلام لر هستن و هم چند نفر دیگه که باهاشون صحبت کردم ! نمی‌دونم چرا این دید رو داشتم. ولی متوجه شدم که ایلامی‌ها لر نیستن، کرد هستن.

دیگه همین:D

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

پ.ن : شروع سفر : یکشنبه، 1 خرداد، پرواز ساعت 6 صبح
پ.ن : پایان سفر : یکشنبه، 1 خرداد، پرواز ساعت 5:45 عصر

 



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط: ناشناس